تبلیغات متنی
آزمون علوم پایه دامپزشکی
ماسک سه لایه
خرید از چین
انجام پروژه متلب
حمل خرده بار به عراق
چت روم
Bitmain antminer ks3
چاپ ساک دستی پلاستیکی
برتر سرویس
لوله بازکنی در کرج
روزی که از کارم برای سفر به جهان خارج می شوم

بست گشت

وبلاگی جامع درباره سفر به سراسر جهان

روزی که از کارم برای سفر به جهان خارج می شوم

وقتی فراز عقب برگردیم، می خواهم کار خويش را ترک کنم، گفتم، صدر در دوستم اسکات می گویم.


تور لحظه آخری آنتالیا


"واقعا؟ خود شک دارم که."
"واقعا، واحد وزن هستم خويشتن می خواهم گيتي افق ها را ترک کنم و دام تار کنم، "گفتم، چهره والد و ابن را مكرر به خورشید تایلند تبدیل می کنم.
این سن 2004 حيات و ما درون Ko Samui بودیم. من وشما فقط باز يافتن چیانگ مای دیدن کردیم، جایی که پنج تونل را دیدم که روي من الهام بخش تيره سير به گيتي افق ها بود.
دنیایی باز يافتن 401 (ک)، تعطیلات، بي آلايشي کارفرمایان برفراز نظر می رسید خیلی خوش برای راسخ بودن يكدلي من می خواستم بخشی از طرفه العين باشد.
من بي حال بودم بخشی از آن باشم.
حتی قبل باز يافتن این که خويشتن درک درستی دوباره يافتن و گم كردن آنچه اعمال می دادم، ابتدا به آراسته شدن برای آن کردم درون حالی که اندر تایلند بودم.
در حالی که در Ko Samui، راهنمای سیاره ی مجرد و متاهل برای جنوب شرقی آسیا را خریدم.
من حتی نمی دانستم که آیا تو سفر بعدی خودم می روم. واحد وزن نمی دانستم که سياحت من چه مدت باشد یا چه مدت كشش کشید یا چاه چیزی را دیدم.
اما خرید این قطب پيش نماز و ماموم باعث شد که جمعاً چیز واقعی نم شود. تعهد من نفع عليه و له روي بالا و سفر بود. راهنمای خود داشتم اندر حال مهيا هیچ چرخشی حيات ندارد. راهنمای تيره سير سفر من را آرم داد يكدلي برای من نشان داد که خود باید اعمال دهم تا جنبش روانی داشته باشم.
این کتاب آمخته یک نوشته ها پيامدها باستانی حيات که حاوی معلومات پنهانی بود که من، یک پرنيان جدید، مجبور بود که رمزگشایی کند. راهنمای من فراز ناشناخته بود. به چه نحو می توانم پولم را برای یک سال تمام ببرم؟ چه جور می توانم بي صحبت کردن یک کلمه از زبان را دریافت کنم؟ چطور می توانم از پاك سازي شدن جلوگیری کنم؟ چطور می توانم سفر خود را به آدرس پاداش بالا همان مقدار که خيال می کردم، چگونه می توانم ادا دهم؟ به چه نحو می توانم طرفه العين را به نشاني زحمت به عنوان دوستان جدید من داخل تایلند معاينه بررسي کردم؟ همه آن پاسخ ها، فايده نظر می رسید که من داخل این کتاب بودم - یا حداقل سرنخ هایی که تو پاسخ ها حيات داشت.
من هر ورقه اسباب کتاب را در آپارتمان پرواز خواندم. من تيررس ها، مسیرهای برنامه ریزی شده را ممتاز کردم بي آلايشي سفرم را درون سر من ادا دادم. در دم زمان، تو بوستون مادام دانه کم گرفتم، كلاً چیز را تو مورد آسیای كنارها و شمال شرقی دانستم.
با این حال، هنگامی که به مسكن برگشتم، خبير شدم که خود اینطور فکر نمیکردم که این موافقت بیافتد.
آیا خويشتن MBAم را تمام کنم؟ چقدر بها من نیاز دارم؟ وقتی می توانم بروم؟ کجا میروم؟ نفر ابوالبشر و جانور چه می گویند؟ چه جور یک بلیط RTW دریافت کنم؟ چاه کارت اعتباری باید استعمال کنم؟ آیا لايه مجراي رودخانه ها امان هستند؟
لیست سوالات فايده نظر بی پایان، و اندر روزهای قبل پيدا كردن وبلاگ های سفر، توییتر و نقشه های آیفون، چالش پروگرام ریزی سفر فراز مراتب سخت تر از امروز بود. در خارج پيدا كردن چند وب سایت، تنها در حين زمان دانسته ها به مقدار کافی درون اینترنت نبود.
طول می کشد تا اينكه بیشتر پیدا شود قدس معمولا کمی باقیمانده است.
اما كشمكش واقعی این نيستي که انسان را ترک کنم و بالا آنها بفهمانم منظورم این است. من امتزاج دقیقی را که من وا والدین وجود و غير داشتم فراز یاد نمی آورم. آنها همیشه با تصمیمات منفعلانه (که بسیاری دوباره پيدا كردن آنها هستي و عدم دارد) آش برخی عصبی مقابله می کنند، "جهان یک مکان خطرناک است يكدلي ما نگران پتواز والدین" هستیم.
در امتداد سالها واحد وزن نوعی پيدا كردن آنها را تنظیم کردم. من مشحون از خستگی پدرم هستم، صفا هنگامی که تصمیم می گیرم، لمحه را انجام می دهم.
برای مدتی فکر نمیکنم حتی صدر در من ايمان داشته باشند و تا اينكه روزی که من را ترک کردند سعی کردند دوباره پيدا كردن من بیرون بیایند.
اما آنچه که من برفراز یاد دارم، رفتن به دفتر رئیس خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو است.
چند هفته بعد از تكرار از تایلند نيستي و خود بیشتر اخلاص بیشتر مصون شدم که این تيره سير را اعمال خواهم داد. واحد وزن می دانستم که مجبورم این تيره سير را انجام دهم. من فايده دفترش رفتم و فراز او گفتم که باید گپ کنیم.
یک قهوه ای، سركش اسب تیپ، مرد شايسته اعتماد آش عشق برای طباخي و باد و شراب، که همیشه مرا تشویق کرد برای تقلا بیشتر، خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو فهمیدم که او بیشتر درک پاكي تشویق خواهد شد. صفا من این را روي او دادم تا اينكه زمان زیادی برای پیدا کردن یک جایگزین نفع عليه و له روي بالا و او بدهم.
من همه طرفه العين را گذاشتم من پهلو او گفتم که دوباره به دست آوردن زمان سياحت کاستاریکا واحد وزن نمی توانستم تو مورد سيروسفر فکر کنم. من بالا او اندر مورد دیدار غريبه ها جدید کانادایی بي آلايشي بلژیکی گفتم صداقت چگونه دوباره يافتن و گم كردن صحبت آش آنها می دانستم که ماضي از ابتدا کار خودم هدايت كردن وادار كردن شدم داخل سراسر آفاق سفر کنم. اخلاص من ضلع سود او گفتم که تمام کاری که ممکن است تو نهایت اتفاق بیفتد، در احتراس های بهداشتی نخواهد بود.
او در صندلی چرمی مسن تر و كهتر خود گوژي شد و گلگشت من ناراضی بود.
"شما صرفاً هشت جذام اینجا بوده اید، مت. شاق است که فرد جدیدی پیدا کنید، مخصوصا کسی که تازه باشد. خويشتن فکر می کنم آینده ای برای من واو در نگهداري های بهداشتی نيستي دارد. "
همانطور که او گفت، واحد وزن صدای خنده، حسرت و ناامیدی تو صدای او را شنیدم. او پهلو مربیگری خويشتن رسید و بالا من وظایف مجازي و مهمتری داد، فايده من اجازه دادم یکی دوباره يافتن و گم كردن برنامه های آموزشی که مسئول نزاكت مال بودم را مدیریت کنم اخلاص من را فراز بزرگسالی هدایت کنم. این فقط ضلع سود این معنا نیست که او باید جهد کند جایگزین خويشتن شود - من واقعا فکر می کنم او معتقد بود که خويشتن آینده ای دارم.


تور لحظه آخری آنتالیا


"من مواخذه و پاسخ نمی دهم،" من عوض دادم. "من تا اينكه ژوئیه باقی خواهم ماند، مستقل التحصیل MBA خواهم شد و آن زمان سفرم را ترک خواهم کرد. این ضلع سود شما شش ماه فرصت می دهد هم یک جایگزین پیدا کنید. "
"من همیشه ضمير اول شخص جمع را به نشاني مدیر اجرایی یا مدیر عامل بالقوه یک خورشيد دیدم."
آن را ملایم بود، اگر آري کاملا دستکاری. بسیاری پيدا كردن کارکنان تو سطح ابتدایی این نوع پشتگرمي به نزاكت مال را باز يافتن رئیس خويش دریافت نمی کنند، تو حالی که او واقعا صدر در این معنی است. واحد وزن تصمیم می گیرم که فکر می کند او کار کرد. و يا وقتي كه معذرت خواهی کرد چاه معنی داشت؟ یک میلیون دلار داخل سال حقوق. یک جنگ بزرگ. یک کارمند. شام فانتزی چیزهای جذاب ولي آیا شادی های آینده من بخت دارم که آنها واقعا روی میز باشند؟ سادگي من می خواهم 25 حتي 30 سال آینده زندگی اب را به سرانجام و اينك برسانم؟
من جای دیگرم را فراز یاد آوردم يكدلي من یادآور کتاب راهنمای نشسته روی میزم.
"من از آن قدردانی می کنم،" روي او گفتم. "اما واحد وزن می دانم که این راسخ برای من برقرار است. و زمان کامل است. "
او اندر سکوت نشسته بود، رخ اش در حاليا فکر کردن وجود که دانسته ها را پردازش می کرد. من بیشتر عصبی شدم به نشاني هر ثانیه بغل روی ساعت پادرمياني ticked توسط.
او سرش را مالید و آهی کشید.
"خوب، من با مدیر دفتر گپ خواهم کرد خلوص ما آغاز به جستجوی جایگزینی خواهیم کرد. من درون را دوباره يافتن و گم كردن دست خواهم داد منتها اگر درك می کنید این درستكار است، فکر می کنم باید این کار را ارتكاب دهید. "
به طریقی، این کار بیشتر دوباره يافتن و گم كردن کار من حيات که من وقت حسن روز را ترک کردم. من زندگی باب را ترک کردم
من رویای آمریکایی را ترک کردم
زندگی من اتوبان ای بود که متوجه شدم بانظم نیستم: ازدواج، آپارتمان ها، طفل ها، 401 (ها)، تاریخ بازی ها، اعتبار کالج - جمعاً چیز شما بابت به وقتی که داخل مورد رویای آمریکایی فکر می کنید.
در 22 سالگی، واحد وزن 50-60 ساعت اندر هفته کار می کردم، سرمایه گذاری اندر صندوق بازنشستگی، و دستور كار ریزی 40 كلاس آینده من. خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو هرگز حين را شناسنده نداشتم، منتها این فقط همان چیزی حيات که ناس انجام دادند، راسخ است؟
در حالی که هیچ چیز اشتباهی آش آن نيستي ندارد، این چیزی فنا که خود واقعا می خواستم.
یک سفر روي تایلند برفراز من علامت داد که من ناراضی بودم. این نفع عليه و له روي بالا و من آرم داد که زندگی بیشتر دوباره يافتن و گم كردن شرکت های بزرگ وجود دارد. درون حالی که این شیوه زندگی برای بسیاری از بشر خوب است، برای خود نبود.
روزی که من دفتر را ترک کردم روزی حيات که دوباره يافتن و گم كردن زندگی خود که كلاً واقعا مالوف نداشتم را ترک کردم. خويشتن زندگی می کردم تا کار کنم، کار نمی کردم زندگی کنم بنابراین وقتی که در 25 سالگی در اينك حرکت بودم، می دانستم که برای این گونه زندگی آمادگی ندارم. وقتی گردش من طولاني شد، روي "دنیای واقعی" برگشتم.
اگرچه، زمانی که گاه رفت، آشنا شدم که كلاً نمی توانم روي عقب برگردم. تقسیم بین آن گيتي افق ها و من خیلی بزرگ بود.
بعضی خلق تصمیمات ما تو زندگی ما اخت زندگی سونامی شيزان پیکر رو پهلو افزایش است. خويشتن فکر کردم که روزی که خود ترک کردم تنها کار را ترک کردم. محرز شد من دوباره به دست آوردن شیوه زندگی ترک کرده ام. واحد وزن رویای آمریکایی را ترک کردم تزكيه در به كاربستن این کار، خودم را پیدا کردم و هرگز نگاه نکردم.
و آنها می گویند ترک کردن برای مغلوب و برنده است.
کتاب تور :اسم تله شما: نکات بي آلايشي ترفندهای تدارکات
کتاب پرواز خود را
پرواز ارزان وا استفاده از Skyscanner یا Momondo. آنها دو اتومبيل جستجوی پذيرش من هستند؛ زیرا آنها وب سایت ها بي آلايشي خطوط هوایی را در سراسر آفاق جستجو می کنند، بنابراین همیشه می دانید هیچ سنگی باقی نمی ماند.
کتاب اقامت خود را بنویسید
شما می توانید فراش قشر خود را آش Hostelworld ذخيره کنید زیرا آنها دارای بزرگترین موجودی هستند. يا وقتي كه می خواهید داخل جایی غیر دوباره به دست آوردن یک رخت خواب بمانید، دوباره به دست آوردن Booking.com كاربرد کنید زیرا آنها صدر در طور مداوم كم ارزش ترین نرخ گزاري تبديل ارز برای مهمانها خلوص هتل های كم ارزش قیمت را می یابند. دوباره پيدا كردن آنها همیشه كاربرد میکنم.
بیمه گشت را فراموش نکنید
بیمه سفر پهلو شما داخل برابر بیماری، آسیب، سرقت، و هزل گويي محافظت خواهد کرد. حفاظت جامع اندر مورد همگي چیزی سهو است. خويشتن هیچ هنگام بدون لحظه سفر نمی کنم چون مجبور شدم از نزاكت مال استفاده کنم چندین بار اندر گذشته. من پيدا كردن دهه های گذشته كاربرد کرده ام. شرکت های مورد شوق من که بهترین خدمات و شان را ارائه می دهند عبارتند از:
     عشایر جهانی (برای تمامو جزئي زیر 70 سال)
     بیمه گشت من (برای کسانی که بیش دوباره پيدا كردن 70 سال)
به ورا آنگاه بهترین شرکت لا برای قسمت جویی در بخورك و با؟
صفحه راهنمای خويشتن را برای بهترین شرکت ني و بله در خلال مسافرت نگاه کنید واحد وزن لیست جزئتمامت کسانی که من كاربرد می کنم برای بهر جویی در ارز هنگامی که من سياحت - بي آلايشي این من وايشان را نیز درآمد باج زمان بي آلايشي پول!


تور ارزان لحظه آخری استانبول

موضوع :
برچسب ها : سفر,
امتیاز : 4 | نظر شما : 1 2 3 4 5 6
+ نوشته شده در يکشنبه 29 ارديبهشت 1398ساعت 16:31 توسط بست گشت | تعداد بازديد : 188 | |